“چرا فیدیبو کار را تمام نمی‌کند؟” یا “کاش فیدیبو این شکلی باشد!”

فیدیبو کسب و کار نوآوری است. با هر معیاری هم که می‌سنجم به نظرم یکی از بهترین استارتاپ‌های چند سال‌ اخیر بوده که بدون سروصدا (البته قبل از پیوستنش به دیجیکالا) کارش را انجام داده و تا امروز هم ثابت کرده که می‌تواند در بازار حرف اول را بزند. بگذارید خیالتان  را راحت کنم، فیدیبو جزو معدود جاهایی است که خیلی دوست دارم در آن کار کنم. کسب و کار محتوا محور در زمینه کتاب. دوتا از موضوعات مورد علاقه من. دیگر چه چیزی بهتر از این. چند روزی هم می‌شود که از فیدیباکس رونمایی کرده‌اند که نشان می‌دهد وقتی رقبا به وضعیت موجود چسبیده‌اند، فیدیبو به فکر نوآوری است.

اما این پست قرار نیست یک پست لوس باشد که از فیدیبو تعریف می‌کند. این‌ها را گفتم که با آنچه در ادامه می‌آید بدانید که من فیدیبو را خیلی دوست دارم.

شاید بیشتر از یک سال می‌شود که استفاده از فیدیبو را شروع کرده‌ام. کتابی را که دنبالش بودم و حوصله نداشتم تا انقلاب بروم و بخرم را از آن دانلود کردم و شروع به مطالعه کردم. کم کم فهمیدم که فیدیبو یک اپلیکیشن برای ویندوز هم دارد و بیشتر از قبل خوشحال شدم چون تجربه کتابخوانی در محیط ویندوز به مراتب بهتر از اپلیکیشن بود. اما پس از مدتی چون کتاب‌های مورد نظرم در آن نبود مجبور شدم به سمت طاقچه بروم. مدتی از طاقچه استفاده کردم و به کل کتابخوانی با اپلیکیشن‌های فارسی را کنار گذاشتم. تنها نرم‌افزار فعالی که الان روی گوشی‌ام هست و با آن کتاب می‌خوانم کیندل است. البته این را هم غیر فعال کردم چون تجربه کتابخوانی با خود کیندل یک چیز دیگر است (که در وبلاگ قدیمی‌ام درباره‌اش نوشته‌ام.)

مدتی می‌شود که می‌خواهم دوباره بعضی از کتاب‌ها را روی گوشی‌ام بخوانم و وقتی که دوباره وارد محیط فیدیبو شدم یک سری نکات به ذهنم رسید که دوست داشتم آن‌ها را یک جا بنویسم. خدا را چه دیدید شاید یک روز یکی از فیدیبو این پست را خواند و همه این کارها را انجام داد و مثل فیلم‌هندی‌ها همه چیز ایده‌آل شد و به خوبی و خوشی به زندگیمان ادامه دادیم. حالا چرا انقدر مقدمه چینی کردم؟

یادم است یک بار مجید قاسمی، مدیر عامل فیدیبو گفت که کتاب صفر تا یک پیتر ثیل رویش خیلی تاثیر گذاشته است. کتابی که انحصار برای یک بیزینس را چیز خوبی می‌داند. انحصاری که باعث می‌شود از رقبایتان جلو بیفتید. البته نه انحصار دولتی. انحصار ارگانیک و تکنولوژیک. مثل گوگل که بیشتر سهم بازار جستجوی جهان را دارد. نه به خاطر این که با دولت آمریکا لابی کرده، بلکه به خاطر تکنولوژی خوبش و یک سری دلایل دیگر. پس هر کسب و کار خوبی باید سعی کند برای خودش انحصار ایجاد کند و با پشت سر گذاشتن رقبا یکه تاز بازار شود و سود خوبی هم به جیب بزند و با این سود بیشتر در نهایت خدمات بهتری به مشتریان ارائه دهد. پول بیشتر هم گرفت نوش جانش.(مقاله متمم در این مورد ، پادکست مصاحبه رید هافمن با پیتر ثیل)

فیدیبو هم با تمرکز بر روی افزایش کتاب‌های موجود و پایین آوردن قیمت‌ها و انجام کارهایی مثل همین فیدیباکس و … سعی دارد همین کار را بکند. این خیلی هم چیز خوبی است. فکر کنید برای خرید کتاب‌های نشر گمان دیگر مجبور نباشید فقط به طاقچه سر بزنید یا وقتی که فیدیبو خیلی خفن‌تر شد دیگر خیلی از کتاب‌های انتشاراتی‌های خودبرترپندار هم به صورت الکترونیکی در این پلتفرم عرضه خواهد شد. اما احساس می‌کنم فیدیبو خیلی کارهای دیگر هم می‌تواند بکند که به هر دلیلی نمی‌کند. شاید مولفه‌هایی در تصمیمات فیدیبو تاثیر دارند که من آن‌ها را نمی‌بینم. اما دوست دارم این موارد را بگویم.

مواردی که در ادامه می‌آید ترتیب خاصی ندارد. هرچیز که به ذهنم رسید را همان‌جا گفته‌ام. پس شروع می‌کنیم.

وبلاگ کیلویی چند
عکس زیر نمایی از وبلاگ فیدیبو است. انگار فیدیبو این اواخر، اعتقادش را به وبلاگش از دست داده است.

آدم ناراحت می‌شود وقتی که می‌بیند استارتاپ‌ها تنها از سر رفع تکلیف یا فقط برای این که یک وبلاگی‌ هم داشته باشند وبلاگ می‌زنند. وبلاگ فیدیبو پتانسیل‌های زیادی دارد. این وبلاگ باید محلی باشد که با مشتریان و کتابخوان‌ها که اکثرا وبلاگ‌خوان هم هستند ارتباط برقرار می‌کند. کاش کسی در فیدیبو دستی به سر و روی این وبلاگ بکشد. هرچند رقبا وضع بدتر از این دارند. برای مثال وبلاگ طاقچه تبدیل به محلی شده که قرعه‌کشی‌ها و اسامی برندگان در آن اعلام می‌شود. آخر چه کسی به خاطر این چیزها به وبلاگ شما سر می‌زند؟
اگر بخواهیم به زبان جو پولیتزی بگوییم : هیچ کس به وبلاگ شما سر نمی‌زند چون قرعه‌کشی می‌کنید یا اخبار کارتان را منتشر می‌کنید. مردم برای نفعی که به آن‌ها می‌رسانید وبلاگتان را می‌خوانند. این نفع چیست؟
وقتی می‌گویم وبلاگ فیدیبو کلی پتانسیل دارد یعنی می‌توان محتوایی روی آن تولید کرد که خوراک محتوای شبکه‌های اجتماعی فیدیبو را هم فراهم کنند. محتواهایی مثل داستان جالب نویسندگان یا داستان کتاب‌ها و بریده‌هایی از کتاب‌های جذاب. بهترین نوع این کار را هم متمم انجام می‌دهد. بد نیست به معرفی کتاب خداحافظ گاری کوپر که در متمم هست مراجعه کنید (جملاتی از کتاب خداحافظ گاری کوپر – نوشته رومن گاری). به قدری زیبا و جذاب داستان نویسنده را آورده که آدم می‌خواهد همه کارهای رومن گاری را بخواند. حتی اگر یک بار هم خوانده باشد:) . پس نگوییم که فیدیبو همین الان هم دارد همین کار را می‌کند. نه. کافی نیست. خیلی راه هست تا محتوایی که مخاطب را ترغیب به خریدن کتاب کند.

 

ایمیل و خبرنامه کیلویی چند
وقتی که در آمازون عضو می‌شوید یک یا دوجین خبرنامه به شما پیشنهاد می‌دهد که می‌توانید در آن عضو شوید. من در خبرنامه‌های معرفی کتاب‌های جدید بر اساس سلیقه‌ام، معرفی کتاب‌های برتر، کتاب‌های انتخاب آمازون و اطلاع‌رسانی تخفیف‌ها عضو هستم. تا الان هم کلی کتاب خوب به من معرفی شده که با این که هدف خریدنش را نداشتم اما اقدام به خرید کردم. اما این موضوع در فیدیبو فراموش شده. پیشنهاد کتاب تا جایی که من تجربه کرده‌ام محدود به خود اپلیکیشن فیدیبو است. بگذریم که طاقچه یک نوتیفیکیشنی هم می‌دهد که اکثر مواقع آن را می‌بندم اما فیدیبو همین کار را هم نمی‌کند. البته امروز یک نوتیفیکیشن برای تخفیف کتاب‌های یک انتشاراتی گرفتم که خوب برایم زیاد جذاب نبود. اما در ایمیل می‌توان کتاب‌ها را گذاشت و معرفی کرد. فرصت بیشتری هم از نوتیفیکیشن برای برقرار ارتباط هست.
از این‌ها که بگذریم بخش معرفی کتاب‌ یا پیشنهاد کتاب در زیر کتاب‌های دیگر آنچنان قوی نیست. آدم وارد آمازون که می‌شود اگر قصد خرید ۱۰ دلار داشته باشد کمتر از ۱۰۰ دلار خرج نمی‌کند و همه این‌ها به خاطر پیشنهادهای قوی و مرتبط است. همینطور یوتیوب. واردش که می‌شوید در آمدنتان با خداست. اما استارتاوپ‌های ما به هر دلیلی در این زمینه ضعف دارند.
کاش فیدیبو خبرنامه درست و درمانی راه بیندازد.

 

کتاب بیشتر؟
یکی از تمرکزهای فیدیبو تا به امروز روی افزودن کتاب‌های بیشتر به کتابخانه‌اش بوده است. تلاشی که شایسته تقدیر هم هست و فکر می‌کنم یکی از دلایلی است که امروز ما این کتابخوان را به بقیه ترجیح می‌دهیم. فکر کنید از هر ۱۰ جستجویی که برای یک کتاب خاص می‌کنید بیشتر از ۵ تایش بی نتیجه باشد. خوب شما هم آن اپلیکیشن را پاک می‌کنید. اما این اضافه کردن کتاب‌ها باعث شده که این مشکلات پیش نیاید.
اما فقط کمیت مهم نیست. بله در همین حد کلیشه‌ای 🙂 برای مثال همانطور که در ابتدای نوشته گفتم من فقط به خاطر خواندن کتاب‌های نشر گمان روی گوشی‌ام به سمت اپلیکیشن طاقچه رفتم. البته می‌فهمم که به دلایلی نمی‌شود با همه انتشاراتی‌ها کنار آمد و راستش این مورد را فقط گفتم که بگویم ناراضی‌ام. به هر صورت امیدوارم این مشکل حل بشود. راستی این مشکل محدود به انتشارات‌ها نمی‌شود. برای مثال خیلی از کتاب‌های نشر چشمه روی فیدیبو نیست فکر کنم. البته من خیلی وقت پیش دنبال کتابی بودم و نبود.

 

شبکه اجتماعی کتاب‌خوان‌ها
فکر می‌کنم یکی از جذاب‌ترین قابلیت‌های کیندل، قابلیت همسان‌سازی با گودریدز است. در گودریدز شما لیست کتاب‌های دوستانتان را می‌بینید و می‌فهمید که در حال خواندن چه کتاب‌هایی هستند. نظرشان را می‌خوانید و نظر دیگران را هم می‌خوانید و خلاصه به شما کمک می‌کند که با یک مشت کتاب‌خوان دیگر در ارتباط باشید. که متاسفانه پای فیل رفت روی این شبکه و از دسترس خارجش کرد.
فیدیبو می‌تواند یک ورژن مینیمال گودریدز را در خودش ایجاد کند. البته طاقچه همین الان هم دست به کار شده و شما در قسمتی از این اپلیکیشن می‌توانید متن‌های هایلایت شده دیگران (که اجازه انتشارش را داده‌اند) را بخوانید. ولی چیزی که در ذهن من هست فراتر از این حرف‌هاست. دیدن لیست کتاب‌های مورد علاقه دیگران خیلی مهم است. این را از سایت تاینی موویز فهمیدم. وقتی می‌دیدم یک نفر نقد خوبی از یک فیلم نوشته و سلیقه‌اش شبیه به من است تمام فیلم‌ها مورد علاقه‌اش را به واج لیستم اضافه می‌کردم و به مرور زمان می‌دیدم. همین کار در فیدیبو چرا انجام نشود؟
یکی از دلایلی که خود من کتابخوان شدم از اینجا شروع شد که در یک گروه فیسبوکی جملات دوست داشتنی‌شان را به اشتراک می‌گذاشتند و من هم خوشم می‌آمد. می‌رفتم و آن کتاب‌ها را می‌خریدم و می‌خواندم. کم کم مطالعه‌ام بیشتر شد و الی آخر.

 

رسانه تحت مالکیت
از ۴ مورد بالا ۳ موردش با می‌توان تحت یک عنوان آورد. رسانه تحت مالکیت. فیدیبو بیشتر توانش در دنیای آنلاین را در شبکه‌های اجتماعی گذاشته است. از حضورش در تلگرام و اینستاگرام می‌شود این را فهمید. البته این حضور آنقدرها هم استراتژیک نیست و بیشتر محتوای منتشر شده روی این دو شبکه شبیه به هم هستند. اما فیدیبو روی وبلاگ خودش و خبرنامه‌اش و شبکه اجتماعی که خودش می‌تواند داشته باشد سرمایه‌گذاری نمی‌کند. البته این مشکلی است که خیلی از استارتاپ‌های ایرانی دارند. اما کاش فیدیبو فکری به حال این مشکل کند. نمی‌گویم اینستاگرام و تلگرام بد است. می‌گویم رسانه‌های تحت مالکیت را هم دریابید کنار این‌ها. باور کنید فقط هزینه نیست. کلی جریان درآمدی هم می‌تواند بیاورد برایتان.
جدای از این‌ها هیچ وقت فراموش نکنیم که قوانین حاکم بر شبکه‌های اجتماعی دست ما نیست. شاید همین فردا اینستاگرام هم قانونی مثل فیسبوک وضع کرد و بیشتر پست‌هایمان دیده نشد. یا شاید تلگرام از فردا اعلام کرد که صاحبان کانال ها باید یک سری هزینه بپردازند تا کانالشان در نوتیفیکیشن‌ها بالا بیاید و … . دور از ذهن است؟ یادتان رفته که بر سر صفحات پر طرفدار فیسبوکی چه آمد و دست به دامان مخاطبان شده بودند که تنظیمات فیدشان را تغییر دهند تا همه پست‌های پیج‌ها را ببینند؟

 

مدل وارونه تولید محتوا
این را در یک پست دیگر خیلی مفصل توضیح داده‌ام. می‌توانید به آن پست مراجعه کنید. ولی به نظرم فیدیبو بیشتر از دیگران منابع برای اجرای این ایده را در اختیار دارد.

 

حالا چندتا پیشنهاد دیگر هم بدهم تا این مطلب تمام نشده.

 

  • خیلی وقت پیش در وبلاگ قدیمی‌ام در مورد کتابخوانی نوشته بودم که البته آن وبلاگ را از دسترس خارج کردم. خلاصه‌اش این بود که یکی از دلایلی که ما کتاب کم می‌خوانیم این است که تصور غلطی رایج شده که تنها آدم‌هایی که حرف می‌زنند و اهل عمل نیستند کتاب می‌خوانند و شما چند آدم موفق باحال می‌شناسید که کتابخوان باشند
    چیزی که فیدیبو می‌تواند در کمپین‌هایش برای افزایش مطالعه و به دنبال آن افزایش فروشش انجام دهد همین تمرکز روی آدم‌های موفق و معروفی است که اتفاقا خیلی هم مطالعه دارند.

 

  • اگر بشود در این راه از اینفلوئنسرها هم استفاده کرد چرا که نه. البته من در اینستاگرام فعال نیستم اما چند وقت پیش پستی برایم فرستاده بودند که یکی از همین اینفلوئنسرهای کتابخوان با همکار نوار لندینگ پیجی مخصوص فالوورهای همان شخص ساخته بودند که به آن‌ها تخفیف می‌داد. شاید این کار هم مفید باشد.

 

و اما نکته مهم این که تمام حرف‌های بالا تنها یک سری نظرات شخصی بودند که دوست داشتم مطرحشان کنم. می‌دانم که ممکن است خیلی چیزها را ندانم و به همین خاطر نظرات اشتباهی بدهم و شاید خیلی از این موارد همین حالا هم دارند اجرا می‌شوند و در نسخه‌های بعدی از آن‌ها رونمایی خواهد شد. اما دوست داشتم در این مورد بنویسم.

 

پ.ن : راستی من یک چیز خیلی روی اعصابم هست. چرا متن در اپلیکیشن موبایل فیدیبو Justify نمی‌شود؟

Summary
چند پیشنهاد محتوایی برای فیدیبو : کتابخوان دیجیتالی که می‌تواند لذت کتابخوانی را چندبرابر کند
Article Name
چند پیشنهاد محتوایی برای فیدیبو : کتابخوان دیجیتالی که می‌تواند لذت کتابخوانی را چندبرابر کند
Description
فیدیبو را خیلی دوست دارم. در این مقاله بیشتر به این موضوع پرداخته‌ام که این اپلیکیشن کتابخوان چگونه می‌تواند با راهکارهای محتوایی از این هم بهتر باشد ...
Author

9 دیدگاه On “چرا فیدیبو کار را تمام نمی‌کند؟” یا “کاش فیدیبو این شکلی باشد!”

  • همه را گفتید به جز اینکه تورق و باز کردن کتاب در فیدیبو به راحتی و سرعت طاقچه نیست. خیلی روی مخه

  • انحصار انحصاری

    نظرتون درباره‌ی انحصار ایجاد شده با رانت چیست؟

  • فکر کنم بالاخره اون یه روز رسید و این مقاله رو خوندن امین.
    تبریک میگم واسه پیوستنت به تیم فیدیبو

  • دقیقا من هم این مشکلات رو با فیدیبو دارم. بعضی کم و کاستی‌هاش واقعا رو اعصاب آدمه

  • فیدیبو دیگه بدرد میخوره
    سایتایی مثل طاقچه و متا بوک هستن قیمتاشون بهتره

  • ایضا من هم با justify نبودن متن توی فیدیبو و طاقچه مشکل دارم. نمیدونم برنامه نویس هاشون کی میخوان این مشکل رو بر طرف کنند؟

  • فیدیبو بد بود و الان افتضاح شده . قبلا تو ورق زدن و هایلایت گذاری مشکل داشت و گاهی وسط مطالعه خود به خود بسته میشد اما الان تو دو تا اپلیکیشن آخر هایلایت ها و یادداشت ها هر دوبار کاملا پاک شد. من یک کتاب خریده بودم باز نمیشه هر چی به پشتیبانی زنگ زدم فیلم فرستادم کد ورود دادم خودشون وارد بشن درست نشد ، گفتن« در آینده درست خواهد شد لطفاً صبر کنید» این از خدمات پشتیبانی ، اما همین پشتیبانی وقتی زیر همین کتاب پیام می‌نویسم و مشکلم رو میگم که کتاب رو خریدم اما دانلود نمیشه، میان سریع پیام رو پاک میکنند که دیگر کاربرها نخوانند.
    برای اینکه نظر کاربران رو در مورد فیدیبو بدونید پیشنهاد میکنم به قسمت نظرات گوگل پلی که نظرات رو نمیشه حذف کرد سری بزنید مشکلات اخیر کاربرها رو داخل پیامهاشون بخونید…

جوابی بنویسید:

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی منتشر نخواهد شد.