دیدهاید که ملت با هم قهر میکنند، به هر بهانهای یک چیزی پیدا میکنند و به هم هدیه میدهند و یا بحث را عوض میکنند تا شاید سطح تنش کمتر شود و بتوانند با هم آشتی کنند انگار که اتفاقی نیفتاده؟ (فکر کنم رکورد تعداد کلمات یا طول جمله برای توضیح یک وضعیت ساده را شکستم) این پست هم همین حکم را دارد. مدت خیلی طولانی هست که از پست آخرم میگذرد و لیست مطالبی که باید بنویسم و پشت گوش میاندازم هم به مرز خطر رسیده و خیلی دیر به دیر پست میگذارم. راستش را بخواهید کیفیت پستها هم به نظرم چنگی به دل من نمیزند. امان از وسواس. نمیدانم میدانید یا نه. اگر داستان دو دلی و شک رفتن به ارشدم را از وبلاگ قبلی به خاطر داشته …
- صفحه اصلی
- سری مدل ذهنی
- سری مدل ذهنی (قسمت اول) : پاتریک کالیسون، مدیر ارزشمندترین استارتاپ فینتکی دنیا
- سری مدل ذهنی (قسمت دوم) : رید هستینگز، مردی که اینترنت را بلعید
- سری مدل ذهنی (قسمت سوم) : جف بزوس، اما نه آنطور که فکرش را میکنید
- سری مدل ذهنی (قسمت چهارم) : پل گراهام، حکیم استارتاپی
- اتمها در مقابل بیتها : چرا آمازون به فروشگاههای فیزیکی نیاز دارد
- سری مدل ذهنی (قسمت ششم) : چطور زمین بازیمان را تغییر دهیم و تغییرات را در آغوش بکشیم
- سری مدل ذهنی (قسمت هفتم) : چطور به صورت کاملا منطقی یک امپراتوری بسازیم و به مریخ هم برویم؟
- قسمت هشتم از سری مدل ذهنی : ناوال راویکانت، فرشتهی شرقی سیلیکون ولی
- نبرد نابرابر، چرا شرکتهای بزرگ و جاافتاده بیش از دیگران باید نگران باشند؟
- قسمت دهم مدل ذهنی : ماسایوشی سان، مرد بلندپروازیهای دیوانهوار
- سری مدل ذهنی (قسمت یازدهم) : ذهن پشت مرموزترین استارتاپ سیلیکنولی چطور کار میکند؟
- قسمت دوازدهم سری مدل ذهنی : چارلی مانگر، سلطان مدلهای ذهنی
- قسمت سیزدهم سری مدل ذهنی : پونی ما، ناشناختهترین خالق غولهای اینترنتی
- چک لیست
- درباره من