بعید میدانم استینگ را نشناسید. البته خیلی وقتهایی که یک چیز را بعید میدانم بیشتر اتفاق میافتد 🙂 . پس یک توضیح کوتاه میدهم. استینگ یک خواننده بریتانیایی است که اگر آهنگهای Shape of My Heart و Englishman in New York و خیلی آهنگهای دیگر از او را باید بشنوید. شعرها و داستانپردازیهایی که در آهنگهایش هست بی نظیر است. حالا شما فکر کنید که این آدم داستانهایش ته بکشد. یعنی دیگر داستانی برای تعریف کردن و شعری برای گفتن نداشته باشد. مثل این است که یک ورزشکار حرفهای دو و میدانی باشی و ناگهان فلج بشوی و دیگر نتوانی در مسابقهای شرکت کنی و تمرین کنی. استینگ در این ویدئوی تد داستان ته کشیدن ایدههایش برای داستان پردازی را تمام میکند و تعریف میکند که چطور توانست از این …
نویسنده: امین کاکاوند
کتاب Killing Marketing آخرین کتاب جو پولیتزی و رابرت رُز است که اوایل شهریور ماه امسال منتشر شد. در این پست نسبتا طولانی میخواهم این کتاب را بررسی و مرور کنم. بخشهایی که در ادامه مینویسم تنها بخشهایی است که از نظر من بسیار جالب بود و همه کتاب را در بر نمیگیرد. برای مطالعه کامل میتوانید کتاب را به یکی از دو روشی که در انتهای متن آوردهام تهیه کنید. مطمئن باشید که از مطالعه این کتاب لذت خواهید برد و چیزهای زیادی هم از آن خواهید آموخت. شاید بد نباشد که با هم یک مروری بر کار دو نویسنده کتاب داشته باشیم. رابرت رُز و جو پولیتزی، در سال ۲۰۰۸ وبسایت معروف CMI یا Content Marketing Institute را تاسیس میکنند. وبسایتی که نقشی غیر قابل انکار در گسترش …
پ.ن : این نوشته که در مورد مفهوم کیچ نوشته شده را چندین ماه قبل در وبلاگ قدیمیام نوشتم. در وبلاگ قبلیام یک سری مطالب هست که هنوز هم که هنوزه خودم میخوانمشان لذت میبرم. نمیدانم نشانه خوبی است یا بد. اما با خودم که فکر کردم دیدم حیف است در اینجا دوباره آنها را منتشر نکنم. امیدوارم که امروز از آن زمانها تولید محتوای بهتر و مفیدتری داشته باشم اما حداقل اثر مثبت این کار این است که با انتشار آنها در اینجا یک سیر تغییر سبک نوشتن من هم معلوم میشود و کارهایم هم در یک جا جمع میشود. جایی که اختیارش دست خودم هست. کتاب بار هستی یا همان The Unbearable Lightness of Being اثر میلان کوندرا را برای اولین بار حدود دو سال پیش خواندم. وقتی که کتاب را میخریدم انتظار …
فیدیبو کسب و کار نوآوری است. با هر معیاری هم که میسنجم به نظرم یکی از بهترین استارتاپهای چند سال اخیر بوده که بدون سروصدا (البته قبل از پیوستنش به دیجیکالا) کارش را انجام داده و تا امروز هم ثابت کرده که میتواند در بازار حرف اول را بزند. بگذارید خیالتان را راحت کنم، فیدیبو جزو معدود جاهایی است که خیلی دوست دارم در آن کار کنم. کسب و کار محتوا محور در زمینه کتاب. دوتا از موضوعات مورد علاقه من. دیگر چه چیزی بهتر از این. چند روزی هم میشود که از فیدیباکس رونمایی کردهاند که نشان میدهد وقتی رقبا به وضعیت موجود چسبیدهاند، فیدیبو به فکر نوآوری است. اما این پست قرار نیست یک پست لوس باشد که از فیدیبو تعریف میکند. اینها را گفتم که با آنچه …
تکنولوژیها هم انگار مثل داستانهای قهرمانی آرکتایپ خودشان را دارند. برای بررسی بازارشان میتوانی از چرخه عمر استفاده کنی و داستان صعود و فرود یک محصول را با آن تعریف کنی و برای رشد یک بیزینس هم میتوانی از نمودار رشد تصاعدی و لگاریتمی استفاده کنی. بیزینسها هم برای نقل داستان موفقیتشان از این نمودارها به خوبی استفاده میکنند. اگر یک بیزینس موفق باشد باید یک جورهایی از یک جایی به بعد رشد تصاعدی در آن دیده شود و دوران خاک خوری هم پر است از داستانهای تعهد و پایداری در راه رسیدن به هدف و … . یکی از نمودارهای جالبی که جدیدا با آن آشنا شدم چرخه هایپ یا اگر خودمانی بخواهم بگویم چرخه توهم است که توسط موسسه گارتنر معرفی شده. خود نمودار را فعلا ببینید تا توضیحاتش را که از همین عکس هم پیداست …
بعید میدانم نسیم نیکلاس طالب را نشناسید. البته اگر از دوستان متممی هستید مطمئن هستم که او را به خوبی میشناسید. دلیل این که این پست را نوشتم این نیست که او را معرفی کنم. داستان چیز دیگری است. در کتاب Fooled by Randomness نسیم طالب تعریف جالبی از خود ارائه میدهد او در توضیح هدف کتاب خود که در واقع هدف کل کارش است میگوید : هدف این کتاب دو چیز است : دفاع از علم و حمله به دانشمندی که از مسیر خود خارج میشود. در این مدت کوتاهی که به توییتر برگشتهام (به لطف صدرا 🙂 ) بیشترین توییتهایی که نظرم را جلب کرده، بحثهای طالب بوده است. او با هیچ کسی شوخی ندارد و برایش مهم نیست که نوبل اقتصاد بردهاید یا نه، اگر احساس کند که …
در ماه گذشته دو بار زلزله تهران را تجربه کردیم. الان کسی دیگر یادش نیست البته و خدایی نکرده یک ذره بلرزد تنها تعداد کمی برای آن آماده هستند و لباس گرم و غذای اضافی آماده کردهاند. خودم هم استثنا نیستم. با این که هر روز احتمال خیلی چیزها وجود دارد باز هم یک قراردادی بین خودمان هست که انگار تصمیم گرفتهایم خطرات را جدی نگیریم و بدون در نظر گرفتن ریسکها تصمیم بگیریم. البته این که هر روز صبح مثل استیو جابز از خواب پا شوید و از خود بپرسید اگر امروز زلزله بیاید چه کار باید بکنم کمی عجیب است و کار خوبی نیست. نیازی هم نیست که هر روز تمام دارایی خود را از این خانه به آن خانه و از این محل به آن محل ببرید …
دیدهاید که ملت با هم قهر میکنند، به هر بهانهای یک چیزی پیدا میکنند و به هم هدیه میدهند و یا بحث را عوض میکنند تا شاید سطح تنش کمتر شود و بتوانند با هم آشتی کنند انگار که اتفاقی نیفتاده؟ (فکر کنم رکورد تعداد کلمات یا طول جمله برای توضیح یک وضعیت ساده را شکستم) این پست هم همین حکم را دارد. مدت خیلی طولانی هست که از پست آخرم میگذرد و لیست مطالبی که باید بنویسم و پشت گوش میاندازم هم به مرز خطر رسیده و خیلی دیر به دیر پست میگذارم. راستش را بخواهید کیفیت پستها هم به نظرم چنگی به دل من نمیزند. امان از وسواس. نمیدانم میدانید یا نه. اگر داستان دو دلی و شک رفتن به ارشدم را از وبلاگ قبلی به خاطر داشته …
نمیدانم تا به حال به پادکستهای Lore گوش دادهاید یا نه. هرچند بحث این پست، محتوای این پادکستها نیست اما دوست دارم یک معرفی کوتاه از این پادکستها داشته باشم. ارون منکی یک داستانگوی خبره است که علاقه وافری به دنیای فولکلورها یا داستانهای محلی ترسناک دارد. حاصل سالها مطالعه و گردآوریهای او شده یک سری پادکست که اگر در زمان و مکان مناسب به آنها گوش کنید، یا مو به تن شما سیخ میشود یا به فکر فرو میروید. داستانهای او بیشتر از این که صرفا هدف ترساندن داشته باشد، هدف موشکافی واکنش انسانها به داستانهای ترسناک را دارد. برای مثال، شاید واکنش مردم عصر ویکتوریای انگلستان به جادوگرها برایتان جالب باشد. برای این که بفهمند کسی جادوگر است یا نه او را به طور کامل لخت میکردند تا …
وقتی که صحبت از رقابت شرکتها میشود، شاید هیچ داستانی به اندازه رقابت والمارت و آمازون در این روزها جذاب نباشد. سلاطین خرده فروشی که «همه چیز» میفروشند و هرکدام از دنیاهای متفاوتی آمدهاند. در واقع رقابت والمارت و آمازون نمادی از جنگ کسب و کارهای دیجیتال و کسب و کارهای فیزیکی است. فارق از این که برنده این رقابت کیست میخواهیم به استراتژی جدید شرکت والمارت بپردازیم که به نظر جالب توجه است. مهم نیست که سر چه کلاس مدیریتی بنشینید. والمارت نامی است که در تمامی این کلاسها مشترک است. از بازاریابی تا مدیریت عملیات و از برندینگ تا ساختار سازمانی و نیروی انسانی. شاید سم والتون موسس این مجموعه، وقتی که اولین شعبه از فروشگاههای خود را تاسیس میکرد تا لوازم مصرفی خانگی را با قیمتی ارزان بفروشد، هیچ گاه تصور …