تصور کنید در اواخر دهه ۹۰ در یک جلسه با جف بزوس پیشنهاد ۱۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری در ازای ۳۰٪ از سهام آمازون را میدهید. او هم به شما میگوید که حاضر نیست با کمتر از ۱۳۰ میلیون دلار این معامله را انجام دهد و معامله به هم میخورد. چه حالی خواهید داشت وقتی که اخبار مربوط به موفقیتهای جف بزوس و آمازون را میبینید؟
داستان بالا کاملا واقعی است. ماسایوشی سان (Masayoshi Son) سرمایهگذار و کارآفرین بزرگ ژاپنی و موسس سافتبنک (SoftBank)، خاطره بالا را در یکی از سخنرانیهای اخیر خود تعریف کرده است. اما او این روزها بیشتر از هر وقت دیگری خوشحال و پرانرژی است و مانند کودکی که اسباببازیهای دلخواهش را به دست آورده، برنامههای خود برای آینده را با آب و تاب برای دیگران تعریف میکند.
او امروز سرپرست مجموعهای است که یکی از بازوهای سرمایهگذاری آن به اسم Vision Fund چیزی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در شرکتهای پیشرو تکنولوژیک در زمینههای حمل و نقل، املاک و مستغلات، هوش مصنوعی، رباتیک، خردهفروشی آنلاین و … سرمایهگذاری کرده است. پورتفولیویی که نامهای بزرگی مثل Uber، Slack، WeWork، Flipkart، OneWeb و NVIDIA تنها بخشی از آن هستند.
ماسایوشی سان، امروز به عنوان قدرتمندترین فرد در سیلیکون ولی شناخته میشود که سرمایهگذاریهایش صدای تمام VCهای معروف آمریکایی را درآورده است. کمترین میزان سرمایهگذاریاش ۱۰۰ میلیون دلار و بیشترین آن تا به امروز حدود ۷ میلیارد دلار بوده است. مبلغی که برای ۱۵ درصد از سهام اوبر پرداخت شده و سافتبنک را به بزرگترین سهامدار بزرگترین پلتفرم حمل و نقل درون شهری تبدیل کرده است. سافتبنک امروز به قدری بزرگ و مهم شده که تحلیل سرمایهگذاریهای آن و دنیایی که در حال شکل دادن آن است، به مهمترین سوژه رسانهها و تحلیلگران مختلف تبدیل شده و همه میخواهند بدانند که گام بعدی سافت بنک چیست. قرار گرفتن نام یک شرکت در کنار سافتبنک کافی است تا تمایل دیگر سرمایهگذاران به این شرکت را بیشتر کند و همین موضوع باعث پخش شدن اخبارهای دروغین در مورد سرمایهگذاریهای سافتبنک هم شده. تا جایی که یکی از نمایندگان این شرکت ادعا میکند که نصف اخبار راجع به سرمایهگذاریهای سافتبنک جعلی است.
اما او از کجا آمده؟ پشت سرمایهگذاریهای بزرگ و اعداد عجیب و غریبش چه حکمتی نهفته است؟ چطور فکر میکند و میخواهد با این سرمایهگذاریها به چه هدفی برسد؟
امروز میخواهیم وارد مغز ماسایوشی سان بزرگ بشویم و دنیا را از نگاه او ببینیم. اگر بگویم او عجیبترین آدمی است که تابهحال در تمام دنیای فناوری دیدهام اغراق نکردهام. پس شما را به مطالعه ادامه این داستان هیجان انگیز دعوت میکنم.
یک تاریخچه مختصر
در فضای محافظهکارانه کسب و کار ژاپن، ماسایوشی سان یک استثنای کامل است. چشماندازهای بزرگ، سرعت رشد بالا، تحرک بسیار زیاد، پیشبینیهای محیرالعقول و … ویژگیهایی است که راستش در اقتصادهای ماجراجویانه مثل آمریکا هم عجیب است. اما ماسایوشی سان هیچ چیزش شبیه اکثریت نیست و شاید اگر یک روانشناس را استخدام کنیم که رفتار او را برایمان بررسی کند، مدت زیادی نگذرد که ریشه این تفاوتها را در کودکی او پیدا کند!
خانواده سان (بیایید از این به بعد او را سان صدا کنیم)، از کره شمالی به ژاپن مهاجرت کردند تا اوضاع اقتصادی بهتری را تجربه کنند. ژاپن هر صفت خوبی هم که داشته باشد، مهماننوازی را نمیتوان جزو این صفات دانست؛ به خصوص با همسایگانش. فشارها بر روی خانوادههای مهاجر از کره به قدری زیاد بود که پدر خانواده تصمیم گرفت نام خانوادگی کرهای را تغییر بدهد. او نام Yasumoto را انتخاب کرد که در زبان ژاپنی به معنی عدالت است. شاید به امید اینکه فارغ از زادگاه با آنان برخورد کنند و پسر کوچک خانواده را در مدرسه بیش از این اذیت نکنند.
سان در ۱۶ سالگی پس از جلسهای که با موسس مکدونالد ژاپن داشت، تصمیم گرفت که طبق مشاورههای او وارد دنیای کامپیوتر بشود. به همین دلیل برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت تا در دانشگاه برکلی در دو رشته اقتصاد و علوم کامپیوتر تحصیل کند. او پس از فارغالتحصیلی به خاطر قولی که به مادرش داده بود به ژاپن بازگشت. او سبک کار کردن خودش را داشت و تصمیم گرفت که یک شرکت برای خود تاسیس کند. نام این شرکت هم شد SoftBank به معنی بانک نرمافزار. سافتبنک تبدیل به اولین توزیعکننده نرمافزار در سطح کشور ژاپن و سان هم تبدیل به بیل گیتس ژاپن شد. اما این تنها شروع کار بود.
برنامهتان برای ۱۰۰ سال آینده چیست
من هیچ برنامهای برای انجام کارهای کوچک ندارم
مقیاس ذهن ماسایوشی، معمولا چند صفر بیشتر دارد و دستش به کم نمیرود. او در ۱۹ سالگی چشماندازی ۵۰ ساله برای زندگی خودش تدوین کرد که هنوز هم به آن پایبند است. شاید برای شما هم جالب باشد که کلیات این برنامهریزی شامل چه مواردی میشود :
- ۲۰ تا ۲۹ سالگی : شناخته شدن
- ۳۰ تا ۳۹ سالگی : تامین مالی و آماده شدن برای چالش
- ۴۰ تا ۴۹ سالگی : انتخاب یک چالش
- ۵۰ تا ۵۹ سالگی : کامل کردن کسب و کار
- ۶۰ تا ۶۹ سالگی : انتقال بیزینس به نسل بعدی
سان، یک رویاپرداز عملگراست. جمعی از اضداد. او تنها رویاهای بزرگ در سر ندارد، بلکه با تمام توان برای عملی کردن آنها در تلاش است. به نظر میرسد که سان بیش از هر کس دیگری این نقل قول را جدی گرفته است که
بهترین راه برای پیشبینی آینده، ساختن آن است.
برنامهریزیهای عجیب سان به همینجا محدود نمیشود. او بارها و بارها اعلام کرده که ذهنش در بازههای زمانی چند ده ساله فکر میکند و ۳۰ سال بعد را راحتتر از ۳ سال بعد پیشبینی میکند. اما عجیبترین برنامه او، برنامه ۳۰۰ ساله سافتبنک است که در سال ۲۰۱۰ از آن رونمایی کرد و در مورد آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.
پیش به سوی بینهایت و فراتر از آن
عجیبترین نقطه زندگی ماسایوشی سان این است که بارها و بارها اسم او را در قسمتهای مهم تاریخ تکنولوژی میشنویم. او در سال ۱۹۹۵ مبلغ ۲ میلیون دلار در یاهو سرمایهگذاری کرد و چند ماه بعد پیشنهاد ۱۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری بیشتر را به جری ینگ (Jerry Yang) داد. مبلغی که بسیار فراتر از انتظار موسسین یاهو بود و در ابتدا میخواستند آن را رد کنند. اما استراتژی سرمایهگذاری سان متفاوت بود. استراتژی خاصی که بعدها تبدیل به سبک سرمایهگذاری او شد. سافتبنک در شرکتهای متعددی از جمله WebVan، Buy.com و Zip2 سرمایهگذاری کرد. نام Zip2 شاید برایتان کمی آشنا باشد. این شرکت اولین تجربه کارآفرینی ایلان ماسک بود.
در سال ۲۰۰۰، در حالی که نگرانیها از وضعیت سهام شرکتهای اینترنتی مطرح میشد، سافتبنک صدها سرمایهگذاری انجام داده بود و ماسایوشی سان برای مدت ۳ روز تبدیل به ثروتمندترین فرد در دنیا شده بود. سرمایهگذاریهای او در آن زمان بیش از ۷۰ میلیارد دلار ارزش داشتند.
او در سخنرانی خود در نشست داووس همان سال از حضار پرسید : چند نفر از شما معتقد هستید که قیمت سهام شرکتهای اینترنتی دچار حباب شده است؟
چیزی در حدود ۷۵٪ از افراد حاضر در سالن دستهایشان را به نشانه تایید بالا آوردند.
سان در ادامه پرسید : آیا به نظر شما اینترنت، اتفاق مهمتری از کامپیوترهای شخصی (PC) خواهد بود؟
باز هم چیزی در حدود دو سوم از حاضران دستهایشان را به نشانه تایید بالا آوردند.
سان در آخر اینطور جمعبندی میکند :
اما سهام شرکتهای اینترنتی حدود ۲۵٪ شرکتهای کامپیوتری قیمتگذاری شده است.
هرچند سان در داووس توانست به حضار نشان بدهد که آنها در اشتباه هستند، اما مدتی بعد حباب داتکامها ترکید و نزدک سقوط بیسابقهای را تجربه کرد. بیش از ۹۰٪ ثروت سان، یک شبه جلوی چشمانش دود شد و به هوا رفت (هرچند طبق ادعای بلومبرگ این اتفاق طی یک سال افتاد اما رسانهها دوست دارند که اغراق کنند).
حالا خودتان را به جای ماسایوشی سان بگذارید. اگر شما باشید چه کار میکنید؟
بدون شک اکثر افراد باقیمانده پولشان را بر میدارند و برای همیشه از صحنه خارج میشوند. اما راستش همین جاست که تفاوت سان با بقیه مشخص میشود.
در همین مدت که ثروت سان داشت نیست و نابود میشد، او ۲۰ میلیون دلار در یک شرکت اینترنتی چینی سرمایهگذاری کرد که توسط یک معلم زبان انگلیسی راهاندازی شده بود. آنطور که سان به یاد میآورد، این شرکت اینترنتی ضررده بود و مدل کسب و کار خوبی هم نداشت. اما موسس آن برق خاصی در چشمانش داشت که میتوانست جوانان چینی را دور خود جمع کند. این شرکت اینترنتی بعدها با نام علیبابا قرار بود که صحنه خردهفروشی چین و جهان را دگرگون کند.
آن ۲۰ میلیون دلار سرمایهگذاری اولیه سان در علیبابا، امروز بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد و علیبابا یکی از مهمترین شرکتهای پورتفولیو سافتبنک به حساب میآید.
چشم انداز بزرگ، خیلی خیلی بزرگ
سافتبنک امروز تبدیل به غول بزرگ دنیای تکنولوژی شده است. این غول بزرگ با سرمایهگذاریهای عظیمش میتواند صنایع مختلفی را متحول کند. همه اینها باعث شده که رسانهها و شرکتهای مختلف به دنبال درک بهتر این شرکت باشند و حرکتهای مختلف آن را مانند قطعات پازل کنار هم قرار دهند تا به تصویر بزرگتری دست پیدا کنند و حرکت آینده سافتبنک را حدس بزنند. اما بهترین منبع برای فهمیدن این تصویر بزرگتر اسلایدی است که خود ماسایوشی سان، در سال ۲۰۱۰ ارائه داد (+). سان در سخنرانی خود به ارائه چشمانداز ۳۰۰ ساله سافتبنک پرداخت و در عین حال برنامه ۳۰ سال آینده آن را تشریح کرد. شاید نگاهی به این پرونده مهم، نکات مهمی را برای ما فاش کند.
در ابتدای این ارائه، فلسفه سافتبنک به این صورت معرفی شده :
انقلاب اطلاعات – شادی برای همه
در ادامه این ارائه ۱۳۳ صفحهای، تمام تلاش سان این است که نشان دهد این هدف شادی برای همه چطور قرار است محقق شود. در ابتدا سان اینطور نتیجهگیری میکند که دلیل عمده ناراحتی و تاسف مردم و در واقع ریشه تمام آنها تنهایی است. حال تنها کافی است که این تنهایی رفع شود و ما بزرگترین رنج بشریت را از سر راه برداشتهایم. به همین سادگی. اما چطور؟
از نظر سان، افزایش تصاعدی قدرت پردازش، ظرفیت حافظهها و سرعت ارتباطات که روز به روز در حال افزایش است، باعث انقلاب بزرگی خواهد شد که همه چیز را تغییر خواهد داد. به طور مثال قدرت چیپها میلیونها بار بیشتر شده و اندازه آنها هم بسیار کوچکتر شده است. مغز انسان ۳۰ میلیارد برابر یک آمیب سلول دارد، اما در ۱۰۰ سال آینده تعداد ترانزیستورهای روی یک چیپ، نسبت به سلولهای مغز انسان، بسیار بیشتر از ۳۰ میلیارد خواهد شد. این یعنی ما با ماشینهایی روبرو خواهیم شد که در هر زمینهای ما را شکست خواهند داد. نسبت هوش آنها به ما، خیلی بیشتر از نسبت هوش ما به آمیبها یا موجودات تک سلولی خواهد بود! در واقع دنیای آینده، دنیای رباتهاست. رباتهایی که تنوع آنها بیش از تنوع گونههای روی زمین خواهد بود و هر کدام برای انجام یک کار خاص طراحی شدهاند. در دنیای آینده، تکنولوژیهای جدید هم توسط کامپیوترها ایجاد خواهد شد.
اما این رویای بزرگ به همینجا محدود نمیشود. سافتبنک که امروز یک شرکت مخابراتی بزرگ هم به حساب میآید، آینده خود را بسیار متفاوتتر از امروز تصویر میکند. رویاهای ماسایوشی سان برای سافتبنک به جایی میرسد که او ادعا میکند در آینده سافتبنک میتواند از طریق اکستنشنهایی که به مغز انسانها متصل میشود، به آنها کمک کند که از طریق تلپاتی، نه تنها با انسانهای دیگر، بلکه با حیوانات هم ارتباط برقرار کنند. ارتباطی فارغ از زبان و محدودیتهایش.
اما همانطور که گفتیم سان تنها یک خیالپرداز صرف نیست. او آستینهایش را بالا میزند و وارد میدان عمل میشود. برنامه او در سال ۲۰۱۰ این بوده که تا سال ۲۰۴۰ در ۵۰۰۰ شرکت برتر تکنولوژیک که در راستای اهداف بلندمدت (نه هر بلندمدتی، ۳۰۰ سال) سافتبنک هستند سرمایهگذاری کند. طبق ارائه سال ۲۰۱۰، سافتبنک با ایجاد یک شبکه به هم پیوسته و پیچیده از شرکتهای تکنولوژیک، میخواهد بین این شرکتها سینرژی ایجاد کند تا بتوانند با استفاده از منابع استراتژیک یکدیگر، سریعتر به اهدافشان دست پیدا کنند.
در واقع پورتفولیو سافتبنک، مجموعهای از شرکتهای مختلف برای رسیدن به حداکثر سود نیست. ما با مجموعهای از شرکتهایی طرف هستیم که در بازار خود اول یا دوم هستند و ارتباط استراتژیکی با تمام اعضای دیگر این مجموعه بزرگ دارند. این ارتباط و به اشتراکگذاری منابع استراتژیک قرار است کاری کند که ۲+۲ برابر با ۱۰، ۱۰۰ یا بیشتر شود.
اما استراتژی سرمایهگذاری سافتبنک دقیقا چیست؟ نخ تسبیح تمام سرمایهگذاریهای بزرگی که در اخبار میبینیم چیست و چطور میتوانیم به تصویر بزرگتری که ماسایوشی سان میبیند برسیم؟
برادر بزرگ دنیای تکنولوژی : چطور سافتبنک همهجا با شما خواهد بود؟
غیرممکن است که با دنیای سختافزار سر و کار داشته باشید و نام ARM به گوش شما نخورده باشد. شرکتی که چیپهای الکترونیکی طراحی میکند و قلب تپنده وسیلهای که الان با استفاده از آن دارید این مقاله را مطالعه میکنید، به احتمال ۹۹٪ طراحی همین شرکت است.
سان اعتقاد دارد که آینده از آن چیپهاست. به همین دلیل هم در سال ۲۰۱۶، سافتبنک با مبلغ ۳۱ میلیارد دلار مجموعه ARM را خریداری کرد. این در حالی است که پیشنهاد هیئت مدیره این شرکت به سان، چیزی در حدود ۲۱ میلیارد دلار بود! اما سان معتقد است که باز هم این شرکت را بسیار ارزان خریده و روزی میرسد که ARM از گوگل هم ارزشمندتر میشود.
ARM را میتوان قلب تپنده تمام سرمایهگذاریهای سافتبنک در نظر گرفت. چیپهای این شرکت قرار است در تلفنهای همراه، کامپیوترها، ماشینهای خودران، رباتها، خانههای هوشمند آینده ما و در واقع همه جا باشند. این یعنی تمام پردازشهای آینده، توسط چیپهایی انجام میشود که توسط شرکت زیرمجموعه سافتبنک طراحی شده.
علاوه بر این سافتبنک در شرکت اینترنتی OneWeb سرمایهگذاری کرده. شرکتی که چشماندازش رساندن اینترنت به کورترین نقاط دنیا است. شاید سان میخواهد ما با چیپهای ساخت شرکتش که قرار است دادههایمان هم روی آنها پردازش شود، به اینترنت تهیه شده توسط شرکت خودش وصل شویم و از این طریق مانند برادر بزرگ در ۱۹۸۴ شاهد تمام کارهای ما باشد.
اما اینها تنها سرمایهگذاریهای سافتبنک نیستند. بلندپروازیهای ماسایوشیسان به حدی است که سافتبنک برای پیشبرد سرمایهگذاریهای مدنظرش به یک مانع بزرگ برخورد کرد : پول. این نیاز به حدی بود که سافتبنک تصمیم گرفت با ایجاد صندوق Vision Fund به جذب ۳۰ میلیارد دلار پول بپردازد. اما سان با خودش فکر کرد و در نهایت به جای عدد ۳، ۱۰ گذاشت و تصمیم گرفت که ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه جذب کند. نتیجه آن صندوقی شد که شرکتهای بزرگی مانند اپل و کوالکام، کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی و البته خود سافتبنک حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در آن قرار دادند تا بلندپروازیهای سان با سرعت تمام تحقق پیدا کند.
امروز سافتبنک سرمایهگذاریهای سنگینی در هوش مصنوعی، املاک و مستغلات و حمل و نقل شهری انجام داده است. برای درک عظمت این سرمایهگذاریها تنها در شاخه آخر، کافیاست بدانیم که سافتبنک در اوبر (سرویس پیشتاز در آمریکا)، DiDi (چین)، Grab (آسیای جنوب شرقی) و Ola (هند) سرمایهگذاری کرده است. در واقع باید گفت که رهبر جهانی حمل و نقل آنلاین اوبر نیست. این عنوان متعلق به SoftBank است.
یکی دیگر از بزرگترین سرمایهگذاریهای سافتبنک، فضای کار اشتراکی WeWork است. WeWork یک فضای کار اشتراکی است که در بیش از ۵۰۰ نقطه در سراسر دنیا دفتر دارد. اما جدای از سرمایهگذاری بزرگی که در این شرکت انجام گرفته، نوع نگاه سان به این مجموعه، نگاه او به آینده کار را هم برای ما روشن میکند. سان معتقد است که WeWork بیشتر از ملک، در مورد کامیونیتی است. گروههایی که به WeWork میآیند باید بتوانند نیازهای قانونی و مالی و … خود را با استفاده از متخصصان این شرکت رفع کنند و تمرکز خود را بر خلق ارزش بگذارند. امکاناتی که WeWork در اختیار دیگران قرار میدهد تنها محلی برای کار نیست، بلکه امکانات استراحت و اوغات فراغت، آموزش، استفاده از شبکه متخصصین و البته تکنولوژیهای مربوط به مدیریت پروژه و زنجیره تامین و … نیز در لیست خدمات این شرکت وجود دارد که با جذب سرمایه نزدیک به ۱۰ میلیارد دلاری سافتبنک در آن، به سرعت درحال گسترش است.
[پیشنهاد مطالعه : قسمت هشتم از سری مدل ذهنی : ناوال راویکانت، فرشتهی شرقی سیلیکون ولی]
حالا فکر میکنم تصویر بهتری از صنایعی که سافتبنک در حال تغییر آن است داریم. اما مهمتر از فهمیدن این صنایع، ارتباط میان آنهاست. ماسایوشی سان برای توضیح استراتژی سافتبنک از عبارت ژاپنی gun-senryaku استفاده میکنند. این عبارت به معنی دستهای از پرندگان است که در هماهنگی کامل با هم حرکت میکنند. سان هم پورتفولیو سافتبنک را دستهای از شرکتهای شماره ۱ میبیند که در هماهنگی باهم، میتوانند با سرعت و قدرت بیشتری حرکت کنند.
پورتفولیویی که قرار است همه انسانها را به اینترنت متصل کند، تمام پردازشهایشان را انجام دهد، آنها را جابجا کند، فرصتهای شغلی و خلق ارزش و ثروت را برایشان فراهم کند و فضاهایی را ایجاد کند که انسانها بیشترین وقت خود را در آنجا صرف میکنند. تمام این فعالیتها هم بر پایه هوش مصنوعی خواهد بود. در واقع سافتبنک هسته اصلی دنیای اتمها را به چنگ آورده و حالا به دنبال فتح دنیای بیتهاست.
[پیشنهاد مطالعه : اتمها در مقابل بیتها، چرا آمازون به فروشگاههای فیزیکی نیاز دارد]
سافتبنک میخواهد آیندهای را بسازد که در آن، هربار که شما از تلفن همراهتان استفاده میکنید، تماس میگیرید یا درخواست ماشین میکنید یا غذا سفارش میدهید، هر بار که در یک محل اقامت میکنید یا پرداختی انجام میدهید و در واقع همیشه و همه جا در کنار شما باشد. ماسایوشی سان اعتقاد دارد که :
هرکه دادهها را کنترل کند، دنیا را کنترل خواهد کرد.
شاید برای شما هم نقل قول زیر یکی از مدیران سافتبنک در مورد استراتژی این شرکت جالب باشد :
استرتژی کلی ما این است که ابتدا نگاه همه را به سمت خودمان جلب کنیم، سپس پولهایشان را و در نهایت سهمی از هرکاری که میکنند را از آن خود کنیم.
(توییت)
جلسه با ماسایوشی سان چه شکلی است؟
همکاران ماسایوشی سان میگویند که او وقتی با کارآفرینان و موسسین استارتاپها مشغول صحبت کردن، طوفان فکری، طراحی استراتژی و نوآوری است، بیش از هر وقت دیگری خوشحال است.
معروف است که او در جلسات راستیآزمایی و سرمایهگذاری خود با کارآفرینان از آنها میپرسد :
فرض کن پول دغدغه تو نیست، به من بگو چه میکنی؟
او میخواهد بداند که شرکتهای پورتفولیو سافتبنک با چه سرعتی میتوانند حرکت کنند و در تمام سوالهایش ردی از این نوع تفکر نهفته است. از نظر ماسایوشی سان، جاهطلبی یک کارآفرین، تنها ارز موجود برای فعال کردن پتانسیلهای یک شرکت است. سان برای پی بردن به میزان این جاهطلبی، سوالات مختلفی از موسسین میپرسد. سوالاتی مانند
- ما چطور میتوانیم به شما کمک کنیم که ۱۰۰ برابر بزرگتر شوید؟
- اگر به جای شما، روی رقیبتان سرمایهگذاری کنیم چه اتفاقی میافتد؟
- دوست دارید که به جای ۳۰۰ میلیون دلار، ۵۰۰ میلیون دلار پول بگیرید؟
- …
سان در جلسات سرمایهگذاری، به جای تمرکز روی اهداف سوددهی شرکت و هزینهها، دوست دارد بداند که تفکرات موسسین چقدر بزرگ است و آیا آنها گنجایش چشماندازهای دیوانهوار او را دارند؟ و تا چه حدی با او همفکر هستند؟
در نهایت …
سان از آن دسته افرادی است که به قول استیو جابز، شاید بتوان آنها را دیوانه نامید، اما نمیتوان از تاثیراتشان در دنیای اطرافمان چشمپوشی کرد. دارا خسروشاهی، مدیرعامل اوبر معتقد است که :
سان از آن جنس آدمهایی است که میتواند به دنیای ما سرعت ببخشد.
تاثیر او را میتوان در حرفهای همکاران و مدیران پورتفولیو سافتبنک مشاهده کرد. آنها پس از همصحبتی با او به اعتماد به نفسی میرسند که احساس میکنند در چند قدمی فتح دنیا هستند.
بیراه هم نیست. استراتژی مشخص، شبکه و ارتباطات گسترده، چشمانداز بزرگ، داستانی زیبا و تاثیرگذار و آدمی که آنقدر دیوانه است که فکر میکند میتواند دنیا را تغییر دهد. شاید برای ساختن آینده همینها کافیاست.
9 دیدگاه On قسمت دهم مدل ذهنی : ماسایوشی سان، مرد بلندپروازیهای دیوانهوار
چیزی که برای من خیلی جالب بود اون ماجرای خرید آرم بود . رفت سوار جتش شد رفت تو یه بندر ساحلی رئیس هیئت مدیره آرم رو پیدا کرد و همون جا خرید برگشت دوباره خونه !
آره داستان آرم کلا جالبه :)) دیگه جا نشد بیارمش تو داستان. ولی مثل این که از ۱۹۸۶ داشته آرم رو رصد میکرده و منتظر بوده که یک فرصت پیش بیاد و بتونه این رو بخره. زنگ میزنه به CEO شرکت میگه که مدیرت کجاست کارش دارم 🙂 اونم میگه که دم دست نیست. اینم میگه معنی نداره بگو کجاست اونم میگه رفته سواحل مدیترانه. سان هم بهش میگه برو نزدیکترین فرودگاه دارم میام دنبالت و واقعا میره دنبالش و بعد میرن ترکیه و اونجا با رئیس هیئت مدیره جلسه میذارن برای خرید و باقی ماجرا.
خود سیستم مدل آرم هم جالبه در مقابل اینتل که من ازش لذت برم که آرم یه مسیر متفاوتی از اینتل در فروش پردازنده ها در نظر گرفت .
مقاله جذاب و بسیار روانی بود، خیلی خوب نوشتید/ترجمه کردید. سپاس
البته که تقلیل این نوشته به ترجمه، کم لطفی بزرگیه.
عالی بود.
اینارو به انگلیسی ترجمه کنی، تو دنیای دیجیتال انگلیسی هم یواش یواش شناخته شده میشی. حس خوبی داره تصویر این موفقیتت در آیندهی نزدیک همراه با ارتباطی که باهات دارم(:
پیشنهاد میکنم وسط مطلب و آخرش لینکهایی برای مطالعه بیشتر بزار. مثلا کامنتات رو با رسول که دیدم برام داستان ارم جالب شد.
خیلی هم روان نوشته بودی.
عالی بود.
خیلی جالبه که تا حالا حتی اسم ماسایوشی سان رو هم نشنیده بودم.
سرمایه گذاریش در zip2 و علی بابا، وقتی که این ها یک استارتاپ با یک بنیان گذار بی نام و نشان بودند، نشون میده که بخوبه میتونه پتانسیل کسب و کارها رو شناسایی کنه.
مثل همه مطالبی که تا الان خوندم ازت عالی بود.
کاش لینکهایی که ازشون خودت برای نوشتن این مطالب استفاده میکنی (هرچند میدونم که یکی دوتا لینک مستقیم نیستن و…) و یا چندتا لینک برای مطالعه بیشتر برای ما بگم کنجکاوترها بذاری ؛)
مثلاً داستان خرید ARM رو برای طولانی شدن نمیتونستی بیاری؛ لینک دادن بهش جالب میشد ؛)
اینو خیلی وقته میخوام بذارم ولی تنبلی میکنم. حق با توئه. حتما میذارم به زودی.
اسلایدر سایدبار
دستهها