حدود یک سال و چند ماه قبل با روش جالبی برای بیدار شدن سر صبح آشنا شدم. اسمش عادت صبحگاهی تیم فریس بود. چون تیم فریس وقتی از خواب بیدار میشود یک سری کارها را به صورت روتین انجام میدهد که به این اسم معروف شده است و اگر کمی در گوگل و یوتیوب جستجو کنید به تعداد زیادی محتوا در این زمینه بر میخورید. میخواهم اینجا اعترافی کنم. این روتین برای من جواب نداد. چرایش بماند برای کمی جلوتر. ولی دیدم که دوستی زیر همان پست قبلی که من نوشته بودم کامنت گذاشته بود که پس چرا گزارش استفاده از این روش را نگذاشتید و من هم ماندم حالا چه کار کنم. دیدم حالا که وبلاگ دیر به دیر به روز میشود چه کاری بهتر از این که کمی در این باره بنویسم.
چند ماه بعد از آشنایی با روتین صبحگاهی بود که فهمیدم این کلمه «روتین» را میشود قبل از هر زمان از روز گذاشت و به یک نتیجه جالب رسید. روتین شروع به کار، روتین انجام کارهای طاقتفرسا، روتین مطالعه، روتین خواب و … . اما این همه روتین برای چیست و به چه دردی میخورد؟
خب بگذارید اینطور بگویم که ما آدمها معمولا در طول روز باید کارهای مختلفی را انجام دهیم :
- کارهایی که هر روز تکرار میشوند، طاقتفرسا هستند و دوست داریم که انجامشان ندهیم یا به انجام آنها عادت نداریم و برایمان سخت هستند. مثل جمع و جور کردن ذهنمان و برنامه ریزی برای روز کاری، تماس گرفتن با کسانی که نمیشناسیم، یا انجام کارهای تکرار شونده و خلاصه خیلی کارهای دیگر. مثل کد زدن و مطالعه کردن و نوشتن (اگر در ابتدای راه و یادگیری باشیم).
- کارهایی که هر روز تکرار میشوند، لذتبخش هستند و بدون اینکه نیاز به زحمت خاصی باشد خودبخود به سمتشان کشید میشویم. مثل غذا خوردن (اگر مثل من این کار برایتان بسیار لذتبخش باشد)، مطالعه کتابهایی که دوست داریم، گشت و گذار بیهوده در اینستاگرام و تلگرام، گوش دادن به آهنگهایی که دوست داریم، مصرف بیرویه یوتیوب، تماشای یک فیلم خیلی خوب، صحبت با یک دوست و … . این لیست هم پایانی ندارد.
- کارهایی که تکرار نمیشوند یا به یک شکل تکرار نمیشوند یا در دورههای متغییر و طولانی تکرار میشوند و ما از آنها لذت میبریم. مثل مسافرت رفتن. مثل یک جمع دوستانه که هر از گاهی برقرار است، قدم زدن در محلههای قدیمیتر شهر و لذت بردن از تصور داستانهایی که در آنها اتفاق افتاده، تماشای تئاتر و رفتن به کنسرت، به دست آوردن پول زیاد (به جز حقوق) و چیزهایی مثل این.
- کارهایی که خیلی تکرار نمیشوند اما هر بار وقت و حوصله و روان و توان ما را میفرسایند و نابود میکنند و آرزو میکنیم کاش هیچ وقت دوباره نیازی به انجام این کارها نداشته باشیم. مثل سر و کله زدن با یک سازمان دولتی برای انجام یک کار خیلی خیلی ساده که ممکن است هفتهها به طول بینجامد. یا شاید تحمل کردن بحثهای احمقانه یا یک احمق. مثل نشستن پای صحبت و سخنرانی یک مقام دولتی.
برای کارهایی که در دسته آخر قرار میگیرند، معمولا راه فراری نداریم چون مجبور به انجام آنها هستیم. اما اگر یک روز زورتان رسید و توانستید، توصیه من به شما این است که از آنها فرار کنید. اگر به مدرک دانشگاهیتان نیازی ندارید، مگر مرض دارید که آن را دریافت کنید؟
کارهای دسته سوم را هم تا جایی که میتوانید بارها و بارها انجام دهید و لذتش را ببرید. البته تا جایی که اخلاق را زیر پا نگذارید یا حداقل در خلوت خودتان از خودتان بدتان نیاید.
اما کارهای دسته دوم و دسته اول را میتوانید طور دیگری انجام دهید. راهنمایی : آنها را با هم ترکیب کنید.
البته یک هشدار اولیه هم لازم است : کارهای لذتبخش و بیهوده را تا جایی که میتوانید باهوده کنید یا آنها را کنار بگذارید. ترجیحا کنار بگذارید و خودتان را توجیه نکنید. مثلا شاید خودتان را توجیه کنید که در اینستاگرام فقط پیجهای آموزشی را دنبال میکنید و کلی چیز یاد میگیرید و پس وقت گذرانیتان مفید است، اما یک گوشه بنشینید و به تمام لحظاتی که در اینستاگرام گذراندهاید فکر کنید. واقعا؟
بگذریم.
برگردیم به داستان روتین. روتین چیز خوبی است. روتین مفید است. میتوان با گفتن از مزایای روتین ساعتها سخنرانی کرد و در نهایت هم به یک نتیجه رسید : اینکه بهتر است از آن استفاده کنیم. اما روتینها برای کارهای دسته اول بسیار مناسب هستند. کارهایی که هر روز با آنها سر و کله میزنیم اما انجامشان برایمان سخت است یا به هر دلیلی از انجامشان طفره میرویم. طراحی یک روتین میتواند ما را به حالتی برساند که بتوانیم آن کار خاص را راحتتر انجام دهیم یا از نظر ذهنی برای انجام این نوع کارها آمادگی بیشتری به دست بیاوریم.
اما ربط روتین به کارهای دسته دوم چیست؟
خب بهتر است که روتینهایی که طراحی میکنیم شامل کارهایی باشد که برای ما لذتبخش است و میتوانیم آن را تکرار کنیم. برای مثال دم کردن و ریختن یک استکان چای قبل از شروع به نوشتن. گوش دادن به یک موسیقی لذتبخش قبل از شروع به یادگیری یک کار سخت. خوردن یک قهوه خوب سر صبح قبل از نوشتن منظم کارهای روز و شروع روز کاری. شاید هم نگاه کردن یک ویدئو انگیزشی زردِ زرد قبل از سر و کله زدن با مشتریهای سرسخت 😉. و خلاصه هر ترکیب جالب و خوبی که به ذهنتان میرسد.
به همین ترتیب میتوان برای زود خوابیدن هم یک روتین طراحی کرد، مثلا گوش دادن به یک پادکست قبل از خواب یا مطالعه یک کتاب دوست داشتنی. اما پس از یک سال تلاش بی وقفه و شاید هم با وقفه برای استفاده بهتر از روتینها به چند نتیجه رسیدهام که دوست دارم آنها را با شما در میان بگذارم.
اول اینکه روتینها باید اصلاح شوند و تکامل پیدا کنند. طراحی روتین به این شکل نیست که مجموعهای از کارهای لذتبخش را کنار یک کار چغر بدبدن بگذاریم و دیگر همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود. خیلی وقتها فرمولی که ما میسازیم کار نمیکند. یا شاید برای یک نفر دیگر کار کند و برای ما مناسب نباشد. توصیه من این است که بازخوردهایی که میگیرید و نارساییهای روتین مورد نظرتان را جایی یادداشت کنید و سر فرصت روتینتان را دوباره طراحی کنید یا تغییراتی در آن اعمال کنید. به طور مثال دو هفته به صورت آزمایشی روتین مورد نظر را اجرا کنید و ببینید که امکان انجام آن را دارید؟
مشکلی که من با روتین صبحگاهی تیم فریس داشتم همخانهام بود. حمام در اتاق او بود و دوش آب سرد کله سحر امکانپذیر نبود 😊 . سر و صدای درست کردن صبحانه هم آزارش میداد. پس نصف کارهای روتین صبحگاهی تیم فریس دود شد و به هوا رفت. یا باید جور دیگری انجام میشد. اما من اصلاحش نکردم و کلا کنارش گذاشتم. به خاطر اینکه فکر میکردم باید این روتین را همانطوری که تیم فریس گفته انجام دهم.
دوم اینکه محدودیتها را در نظر بگیرید. خیلی وقتها خیلی کارها را نمیتوانیم همیشه در یک زمان خاص انجام بدهیم. پس بهتر است جای آنها را در روتین عوض کنیم یا آنها را خارج کنیم. مثلا من صبحها قبل از کارم روتینی را طراحی کرده بودم که ۱۰۰۰ کلمه بنویسم و آهنگ هم گوش بدهم. این کار حدود ۲۰ دقیقه طول میکشید. اما وقتی یکی از همکارانم میآمد و با من کار داشت دیگر نمیتوانستم آهنگ را گوش بدهم یا بعضی وقتها که دفتر شلوغ میشد نمیتوانستم ۱۰۰۰ کلمه بی ربط را بنویسم. چون با خودم فکر میکردم اگر یکی ببیند چه فکری میکند؟ پس روتین من به شدت به خلوت بودن دفتر وابسته بود که این موقعیت خیلی کم پیش میآمد. به همین خاطر تصمیم گرفتم روتین را عوض کنم و به نوشتن کارهای آن روز و خوردن یک لیوان کاپوچینو تغییرش بدهم. به همین سادگی.
سوم اینکه روتینها در روزهای اولیه به شدت حساس و فرار هستند. روتین در واقع یک نوع عادت است. عادت هم سخت ایجاد میشود و زمان و انرژی میخواهد. همین مورد را رعایت کنید و سعی کنید کمی سختی به خودتان بدهید. مطمئن باشید که به زحمتش میارزد. میتوانید از زنجیره ساینفلد برای دنبال کردن روتینهایتان استفاده کنید که صدرا قبلا معرفی کرده (لینک).
چهارم اینکه روتین را خیلی طولانی نکنید. مهم انجام کار است. روتین خیلی طولانی هم خوب نیست. اگر روتین بیش از حد طول بکشد دل کندن از آن برایتان سخت میشود. ۲۰ دقیقه برای من خیلی بود و الان ترجیح میدهم روتینهای ۱۰ دقیقهای برای کارهای خیلی مهم طراحی کنم.
فعلا همینها به ذهنم رسید. اگر شما هم تجربهای در طراحی و استفاده از روتین دارید خوشحال میشوم تجربیاتتان را با من و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.
4 دیدگاه On چند نکته و موضوع درباره روتین
پینگ بک: منتخبی از محتوای منتشرشده در فضای وب (53) | روزنوشته های حسین قربانی ()
سلام امین جان، مثل همیشه مطالبت عالی هست و طرفدارتم.
من همیشه معتقدم که نباید نگاه کرد “کی” حرفی میزنه باید ببینیم “چی” میگه … منتها من تیم فریس رو از همون زمانی که با Kevin Rose تو یوتیوب کلیپهای احمقانه/نوجوانانه میساختن میشناختم و خیلی به اون صورت قبولش ندارم.
برای بحث روتین و عادت هم کتاب Power of Habbit رو بهت پیشنهاد میکنم که عالیه واقعا.
پینگ بک: این آدمهای دوستداشتنی: از امین کاکاوند تا حسین قربانی (4) - شاهین کلانتری | نویسندگی و توسعه فردی ()
سلام ؛ مطالعه کتاب عادتهای اتمی یا همون خرده عادتها رو توصیه میکنم به علاقمندان این زمینه . شاد و پیروز باشید .