اگر نگاهی به رسانهها بیندازید، همیشه در میان مصاحبهها و مقالهها و پیشبینیها، یک اتفاق جدید پیدا میکنید که قرار است همهچیز را متحول کند. شاید کمتر روزی باشد که چنین اتفاقی نیفتد. یک روز هدستهای اپل ما را وارد دنیای جدیدی میکنند و روز دیگر هوش مصنوعی بشریت را تهدید میکند. یک روز بلاکچین تمام ساختارهای مرکزگرا را نابود میکند و روز دیگر وب۳ قرار است مدلهای کسب و کار و هر آنچه از اینترنت میدانیم را زیر و رو کند. اما در پایان روز، نه تنها زندگی ما تغییر آنچنانی نکرده، بلکه بعد از چند ماه خبرها از تب و تاب میافتد و رسانهها به دنبال قهرمان بعدی خودشان میروند. خیلیها با این مشاهدات ممکن است با خودشان بگویند که «همانطور که چند سال پیش حرف از فلان …
دسته: مدل ذهنی
دنیای بازارهای مالی مانند سرزمین ناشناختهی جذابی است که به همان اندازه زیبایی و جذابیتش، میتواند خطرناک و کشنده باشد. فضای بی رحمی که هر از گاهی دست به یک پاکسازی گسترده میزند و بازیگرانی که توانایی سازگاری و بقا ندارند را به راحتی حذف میکند. شاید به همین دلیل است که وقتی یک ریاضیدان برجسته، از دنیای آکادمیک پا به این سرزمین میگذارد و نه تنها دوام میآورد، بلکه موفقیتهای زیادی را هم از آن خود میکند، تبدیل به سوژهای بسیار جذاب میشود. جیمی سایمونز (James Harris Simons) همان سوژهای است که هنوز هم شاید توضیح قانعکنندهای برای موفقیت بیمانندش وجود نداشته باشد و همانطور که خودش دوست دارد تاکید کند، شانس بسیاری آورده است. اما تاثیر او و همکارانش بر بازارهای مالی را نمیتوان انکار کرد. برای مرور …
ماهیت این پست شاید کمی با مطالب دیگری که در این وبلاگ میخوانید متفاوت باشد. عمدهترین تفاوت آن هم این است که مخاطب اصلی یا شاید بشود گفت تنها مخاطب این پست خود من هستم. مدت زیادی است که مشاهداتم در زمینه کسب و کار را ثبت میکنم و به دنبال این هستم که ببینم یک بیزینس چطور ایجاد میشود و در طول زمان دوام میآورد. در طول ۸ سال گذشته سه بار تلاش کردم که کسب و کاری را راه بیندازم و البته تمام این تلاشها تا به امروز با شکست مواجه شده است. افراد بسیاری را هم میشناسم که در این تلاش شکست خوردهاند و افرادی را هم دیدهام که در این تلاش موفق بودهاند. آنچه که در ادامه این پست میآید تلاش من برای ثبت اصولی است …
یک ماه پایانی سال ۱۳۹۸ و تمام روزهای ابتدایی سال ۱۳۹۹ تا به امروز برای بسیاری از ما مانند یک کابوس عجیب و غریب بوده است. انگار وارد یکی از فیلمهای آخرالزمانی شدهایم و با اینکه بیشتر این فیلمها پایان خوشی دارند، ما هنوز پایان خوش این داستان را نمیتوانیم تصور کنیم و هر روز از خود میپرسیم چه زمانی قرار است که زندگی به حالت عادی خودش برگردد؟ اصلا زندگی قبل از تمام این ماجراها چه شکلی بود؟ روزهای اولی که اخبار مربوط به ورود ویروس کرونا به داخل ایران منتشر شد، واکنش بسیاری از افراد، رسانهها و حتی مسئولین این بود که خطر جدیای وجود ندارد و همه چیز تحت کنترل است. روزهای اول ترس و وحشت از این ویروس سرزنش میشد و تقریبا همه ما داشتیم همدیگر …
گاهی برخی مفاهیم آنقدر تکرار میشود که دیگر معنی اصلی آن از یادمان میرود و در هر موردی که میتوانیم از آنها استفاده میکنیم. نوآوری برهمزننده (Disruptive Innovation) و برهمزنندگی (Disruption) هم از این دست مفاهیم هستند که به این مشکل دچار شدهاند. در اخبار مختلف میخوانیم که رانندگان آژانس و تاکسی در شهرها و کشورهای مختلف به تاکسیهای اینترنتی اعتراض میکنند و گاهی به آنها حمله میکنند (+ و +)، خودروهای الکتریکی تسلا مورد حمله مالکان خودروهای دیزلی قرار میگیرد، نماینده آژانسهای املاک تهدید میکند که دیوار را خراب میکنیم و اتفاقاتی که هر روز در دنیای کسب و کار در حال رخ دادن است و تعداد آنها هم هر روز رو به افزایش است. اتفاقاتی که نشاندهنده برهمخوردن یک بازی قدیمی و ورود به دنیایی جدید است. جذابیت …
تنسنت (Tencent) از آن دست شرکتهایی است که نگاه به تاریخچه نوآوریها و توسعه آن، به ما ثابت میکند که نوآوری چیزی نیست که تنها در انحصار سیلیکن ولی باشد. محصولات و مدلهایی که تنسنت به دنیای کسب و کار معرفی کرده کم نیستند و همین حالا هم دنیای ما را تحت تاثیر قرار دادهاند. شاید از نگاه یک ناظر بیرونی که تازه با این شرکت آشنا شده، تنها مزیت تنسنت سیاستهای اینترنت بسته دولت چین و فرصت کپی کردن مدلهای خوب از کسب و کارهای خارجی است. بررسیهای بیشتر اما چیز دیگری را برای ما آشکار میکنند. اینکه چه میشود که یک پلتفرم موفق شکل میگیرد و موفقیتش را بارها و بارها، و بارها تکرار میکند. در بخش اول بررسی این شرکت، به سراغ پونی ما (موسس تنسنت) رفتیم …
شهردار، کارآفرین، کاندیدای دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری، غول والاستریت و … صفتهایی است که همزمان تنها برای یک نفر صدق میکند : مایکل بلومبرگ (Michael Bloomberg). با این که زندگی مایکل بلومبرگ از دور، بسیار شبیه به رویای آمریکایی است، اما پستی و بلندیهای زیادی در مسیر تبدیل شدن او به شخصیتی که امروز ما میشناسیم وجود داشته که میتواند سوژه یک داستان جذاب باشد. داستانی که خود بلومبرگ تصمیم به روایت آن در دوران میانسالی خود گرفت و کتابی با نام بلومبرگ اثری از بلومبرگ (Bloomberg by Bloomberg) را نوشت. بعید است که نام بلومبرگ تا به حال به گوشتان نخورده باشد. خبرگزاری بلومبرگ، شبکه خبری بلومبرگ، ایستگاه رادیویی بلومبرگ، مجلات و نشریات مختلف بلومبرگ، ترمینال بلومبرگ، بلومبرگ به عنوان شهردار، بلومبرگ به عنوان سوژه جذاب قبل از …
جوان بیست یا سی و خوردهای سالهای که با دنیای اطرافش فرق دارد، خوره تکنولوژی است، تند تند حرف میزند، طرفدار آزادی بی حد و حصر است، خیلی خوب کُد میزند، لباسهای غیر رسمی میپوشد و بر خلاف بیزینسمنهای عصا قورت داده مخاطب را به هیجان میآورد و … . این تصویر ما از خیلی موسسان استارتاپهای بزرگ است. حداقل فیلم شبکه اجتماعی یا Social Media با تصویری که از مارک زاکربرگ ساخت این ذهنیت را در ما تقویت کرد. افرادی مثل ایلان ماسک و جف بزوس هم هر روز ابعاد جدیدی به این تصویر اضافه میکنند. در دنیای شرقیها اما انگار خیلی چیزها فرق میکند. کارآفرینان شرقی، مثل موجودات داستانهای هزار و یک شب هستند که هر کدام شکلی متفاوت و لایههای فراوان دارند و مرور داستان آنها، درسهای …
پند جالبی هست که میگوید به استدلالهای کسی که موهای سیاه دارد، به حرفها و استدلالهای کسی که موی خاکستری دارد و در نهایت تنها به حرفهای کسی که موی سفید دارد توجه کن. چارلی مانگر (Charlie T. Munger)، بیزینسمن ۹۵ ساله آمریکایی، کسی است که با جان و دل باید به حرفهایش گوش کنیم و وقتی جوانی از او خواست که برای رسیدن به موفقیت نصیحتی به او بکند، پاسخ او این بود : کوکائین نکشید، با قطار مسابقه ندهید و از شرایطی که خطر ابتلا به ایدز وجود دارد دوری کنید! (توییت) خب. مطمئنم که در حال فکر کردن به این هستید که این نصیحت چه معنی دارد؟ خودمان هم میدانیم چه کارهایی نباید بکنیم و با گفتن این جمله هیچ اطلاعاتی به اطلاعات قبلی ما اضافه نشده …
جو لانسدیل (Joe Lonsdale)، یکی از ذهنهای درخشان سیلیکن ولی است. او به عنوان کارآموز وارد پیپل (Paypal) شد و پس از به فروش رفتن آن، در کنار پیتر تیل (Peter Thiel) یکی از مرموزترین و ارزشمندترین استارتاپهای قرن بیست و یکم را بنا کرد. این استارتاپ که امروز به دولتها و سازمانهای بینالمللی و شرکتهای بسیار بزرگ خدمترسانی میکند پالانتیر (Palantir) نام دارد. اما امروز به جای صحبت از لانسدیل میخواهیم پیتر ثیل را از نگاه او ببینیم. بله، همان پیتر ثیل معروف که به احتمال زیاد شما هم او را میشناسید و کتاب صفر به یک او را بهتر از من حفظ هستید. اتفاقا صدرا هم در پادکستش خیلی خوب خلاصه این کتاب را توضیح میدهد که توصیه میکنم حتما آن را گوش کنید (استارتباکس (اپیزود دوم) : …